معنی فارسی deworm

B1

عمل از بین بردن کرم‌ها و انگل‌های داخلی از بدن جانوران با استفاده از دارو.

To treat for the removal of worms from the body of an animal.

verb
معنی(verb):

To cause an animal to excrete any worms in the digestive tract by the administration of drugs.

مثال:

Hey, Ethel, you know it's your turn to deworm the cat?

example
معنی(example):

دامپزشک توصیه کرد که توله‌سگ را ضدعفونی کنید تا سالم بماند.

مثال:

The vet recommended to deworm the puppy to keep it healthy.

معنی(example):

شما باید هر چند ماه یک بار حیوان خانگی خود را ضدعفونی کنید.

مثال:

You should deworm your pet every few months.

معنی فارسی کلمه deworm

: معنی deworm به فارسی

عمل از بین بردن کرم‌ها و انگل‌های داخلی از بدن جانوران با استفاده از دارو.