معنی فارسی dextrogyre
B1دکستروگیر، صفتی برای توصیف الگوهای خاصی که در سمت راست حرکت میکنند.
Describing something that has a right-handed spiral or rotary arrangement.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت دکستروگیر امواج محققان را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The dextrogyre nature of the waves impressed the researchers.
معنی(example):
در آزمایش ما، چندین الگوی دکستروگیر را مشاهده کردیم.
مثال:
In our experiment, we observed several dextrogyre patterns.
معنی فارسی کلمه dextrogyre
:
دکستروگیر، صفتی برای توصیف الگوهای خاصی که در سمت راست حرکت میکنند.