معنی فارسی dhing
B1dhing، صدایی خاص که معمولاً در طبیعت یا موسیقی وجود دارد.
A sound that resonates or echoes, often used in musical contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
صدا یک dhing بود که در دره طنین انداز شد.
مثال:
The sound was a dhing that echoed in the valley.
معنی(example):
او عاشق صدای طنین دار dhing است.
مثال:
She loves the way the dhing resonates.
معنی فارسی کلمه dhing
:
dhing، صدایی خاص که معمولاً در طبیعت یا موسیقی وجود دارد.