معنی فارسی dialytically

B1

به شیوه‌ای که به فرایند جداسازی مواد اشاره دارد.

In a manner relating to the process of separation of substances.

example
معنی(example):

این محلول به صورت دیالیتیکی تحلیل شد تا دقت تضمین شود.

مثال:

The solution was analyzed dialytically to ensure accuracy.

معنی(example):

آنها به مسئله به صورت دیالیتیکی نزدیک شدند و همه جنبه‌ها را بررسی کردند.

مثال:

They approached the problem dialytically, exploring all aspects.

معنی فارسی کلمه dialytically

: معنی dialytically به فارسی

به شیوه‌ای که به فرایند جداسازی مواد اشاره دارد.