معنی فارسی diamagnetic
B2 /daɪəmæɡˈnɛtɪk/دیامغناطیسی، مادهای است که در حضور میدانهای مغناطیسی دچار دفع میشود و نسبت به این میدانها مقاومت نشان میدهد.
Materials that do not have magnetic properties and are repelled by a magnetic field.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Any substance that exhibits diamagnetism.
adjective
معنی(adjective):
Exhibiting diamagnetism; repelled by a magnet.
example
معنی(example):
مواد دیامغناطیسی توسط میدانهای مغناطیسی دفع میشوند.
مثال:
Diamagnetic materials are repelled by magnetic fields.
معنی(example):
مس یک نمونه از ماده دیامغناطیسی است.
مثال:
Copper is an example of a diamagnetic material.
معنی فارسی کلمه diamagnetic
:
دیامغناطیسی، مادهای است که در حضور میدانهای مغناطیسی دچار دفع میشود و نسبت به این میدانها مقاومت نشان میدهد.