معنی فارسی diaphyses

B2

دیافیزها، قسمت‌های بلند و استوانه‌ای استخوان که بین سر استخوان قرار دارند و مسئول رشد طولی می‌باشند.

The shaft or central part of a long bone, crucial for growth and support.

noun
معنی(noun):

The central shaft of any long bone.

معنی(noun):

An abnormal elongation of the axis of a flower or of an inflorescence.

example
معنی(example):

دیافیزهای استخوان‌ها برای رشد حیاتی هستند.

مثال:

The diaphyses of bones are important for growth.

معنی(example):

در کودکان، دیافیزها انعطاف‌پذیرتر هستند.

مثال:

In children, diaphyses are more flexible.

معنی فارسی کلمه diaphyses

: معنی diaphyses به فارسی

دیافیزها، قسمت‌های بلند و استوانه‌ای استخوان که بین سر استخوان قرار دارند و مسئول رشد طولی می‌باشند.