معنی فارسی diathetic

B1

روشی که به تغییرات غذایی و درمان‌های مرتبط با غذا اشاره دارد.

Relating to a diet or dietary treatment.

example
معنی(example):

درمان دیاتتیک به نیازهای بیمار تطبیق داده شده بود.

مثال:

The diathetic treatment was tailored to the patient's needs.

معنی(example):

رویکردهای دیاتتیک بر تغییرات غذایی برای سلامتی متمرکز هستند.

مثال:

Diathetic approaches focus on dietary changes for health.

معنی فارسی کلمه diathetic

: معنی diathetic به فارسی

روشی که به تغییرات غذایی و درمان‌های مرتبط با غذا اشاره دارد.