معنی فارسی diatonous

B2

دیاتونیک، به نت‌هایی اشاره دارد که در ساختار مقیاس دیاتونیک هستند.

Relating to or characterized by the diatonic scale.

example
معنی(example):

ملودی دیاتونیک و به یادسپاری آسان است.

مثال:

The melody is diatonous and easy to remember.

معنی(example):

او یک تم دیاتونیک برای آهنگش تنظیم کرد.

مثال:

She composed a diatonous theme for her song.

معنی فارسی کلمه diatonous

: معنی diatonous به فارسی

دیاتونیک، به نت‌هایی اشاره دارد که در ساختار مقیاس دیاتونیک هستند.