معنی فارسی dicht

B1

انبوه، متراکم، به ویژه در مورد فضای پوشیده از گیاهان.

Dense or thick, particularly in reference to vegetation.

example
معنی(example):

جنگل آنقدر انبوه بود که نور خورشید به سختی به زمین می‌رسید.

مثال:

The forest was so dicht that sunlight barely reached the ground.

معنی(example):

او ترجیح می‌داد از زیر پوشش انبوه عبور کند.

مثال:

He preferred to walk through the dicht underbrush.

معنی فارسی کلمه dicht

: معنی dicht به فارسی

انبوه، متراکم، به ویژه در مورد فضای پوشیده از گیاهان.