معنی فارسی dickering
B1چانه‌زنی، عمل مذاکره و بحث برای رسیدن به بهترین شرایط در معاملات.
The act of bargaining or negotiating, typically in a persistent manner.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To bargain, haggle or negotiate over a sale.
معنی(verb):
To barter.
noun
معنی(noun):
Bargaining
معنی(noun):
Bartering
example
معنی(example):
چانه‌زنی می‌تواند در طول مذاکرات زمان زیادی بگیرد.
مثال:
Dickering can take a long time during negotiations.
معنی(example):
او بعدازظهر را مشغول چانه‌زنی با فروشندگان مختلف گذراند.
مثال:
He spent the afternoon dickering with various sellers.
معنی فارسی کلمه dickering
:
چانه‌زنی، عمل مذاکره و بحث برای رسیدن به بهترین شرایط در معاملات.
