معنی فارسی differencingly
B1به شکل متفاوت یا به طریقی که تفاوتها را نشان دهد.
In a manner that highlights differences.
- ADVERB
example
معنی(example):
او درباره فرهنگهای مختلف به طور متفاوت صحبت میکند.
مثال:
She speaks differencingly about various cultures.
معنی(example):
در نوشتههایش، او ایدهها را به طور متفاوتی ارائه میدهد.
مثال:
In his writings, he presents ideas differencingly.
معنی فارسی کلمه differencingly
:
به شکل متفاوت یا به طریقی که تفاوتها را نشان دهد.