معنی فارسی diffusionist

B2

دیفوزیونیست، کسی که به نظریه دیفوزیون اعتقاد دارد و به بررسی نحوه انتقال ویژگی‌های فرهنگی از یک مکان به مکان دیگر می‌پردازد.

A person who studies or believes in the diffusion of cultural traits.

noun
معنی(noun):

A proponent of diffusionism

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to diffusionism

example
معنی(example):

یک دیفوزیونیست معتقد است که ویژگی‌های فرهنگی از یک جامعه به جامعه‌ای دیگر منتقل می‌شود.

مثال:

A diffusionist believes that cultural traits spread from one society to another.

معنی(example):

بسیاری از دیفوزیونیست‌ها مطالعه می‌کنند که چگونه فناوری بین کشورهای مختلف منتقل می‌شود.

مثال:

Many diffusionists study how technology moves between different countries.

معنی فارسی کلمه diffusionist

: معنی diffusionist به فارسی

دیفوزیونیست، کسی که به نظریه دیفوزیون اعتقاد دارد و به بررسی نحوه انتقال ویژگی‌های فرهنگی از یک مکان به مکان دیگر می‌پردازد.