معنی فارسی digammated
B1دیگامیت شده به معنای تغییرات یک کلمه به نحوی که حروف مشخصی به آن اضافه شدهاند.
Referring to a word that has undergone modification by the insertion of a digamma.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کلمه دیگامیت شده است و تغییرات در فونتیک را در طول قرنها نشان میدهد.
مثال:
The word has been digammated, illustrating changes in phonetics over centuries.
معنی(example):
زبانشناسان خاطرنشان کردند که بسیاری از کلمات در طول تاریخ دیگامیت شدهاند.
مثال:
Linguists noted that many words have been digammated throughout history.
معنی فارسی کلمه digammated
:
دیگامیت شده به معنای تغییرات یک کلمه به نحوی که حروف مشخصی به آن اضافه شدهاند.