معنی فارسی digitately

B1

به صورت دیجیتالی، به شیوه‌ای که به فناوری اطلاعات و ارتباطات مرتبط باشد.

In a manner relating to digital information or technology.

example
معنی(example):

اطلاعات به صورت دیجیتالی برای دسترسی آسان سازماندهی شده بود.

مثال:

The data was organized digitately for easy access.

معنی(example):

او ترجیح می‌دهد به صورت دیجیتالی با کامپیوترش کار کند.

مثال:

He prefers to work digitately on his computer.

معنی فارسی کلمه digitately

: معنی digitately به فارسی

به صورت دیجیتالی، به شیوه‌ای که به فناوری اطلاعات و ارتباطات مرتبط باشد.