معنی فارسی dilamination
B2دیلامینه شدن، فرایندی که در آن مواد لایهلایه میشوند و این امر منجر به کاهش یکپارچگی ساختاری میشود.
The process of separating layers in materials, often leading to structural failure.
- NOUN
example
معنی(example):
دیلامینه شدن میتواند باعث ضعف ساختاری در مواد شود.
مثال:
Dilamination can cause structural weaknesses in materials.
معنی(example):
مهندسین باید دیلامینه شدن را هنگام طراحی قطعات مد نظر قرار دهند.
مثال:
Engineers must consider dilamination when designing components.
معنی فارسی کلمه dilamination
:
دیلامینه شدن، فرایندی که در آن مواد لایهلایه میشوند و این امر منجر به کاهش یکپارچگی ساختاری میشود.