معنی فارسی dillydally
B2وقت تلف کردن، به معنای پشت گوش انداختن کارها و بیحرکت بودن در انجام وظایف.
To waste time or be indecisive instead of taking action.
- VERB
example
معنی(example):
دیگر وقت خود را تلف نکن و به کار خود بپرداز!
مثال:
Stop dillydallying and get to work!
معنی(example):
اگر میخواهیم پروژه را به موقع تمام کنیم، نمیتوانیم وقت را هدر دهیم.
مثال:
We can't dillydally if we want to finish the project on time.
معنی فارسی کلمه dillydally
:
وقت تلف کردن، به معنای پشت گوش انداختن کارها و بیحرکت بودن در انجام وظایف.