معنی فارسی dilutely
B1رقیق، به طور نازک یا ضعیف، به ویژه در مورد مایعات یا محلولها.
In a diluted or weak manner; not concentrated.
- ADVERB
example
معنی(example):
محلول رقیق شد، بنابراین به صورت رقیق واکنش نشان داد.
مثال:
The solution was diluted, so it reacted dilutely.
معنی(example):
او به صورت رقیق درباره برنامههایش برای آینده صحبت کرد.
مثال:
She spoke dilutely about her plans for the future.
معنی فارسی کلمه dilutely
:
رقیق، به طور نازک یا ضعیف، به ویژه در مورد مایعات یا محلولها.