معنی فارسی dimetry

B1

ابعاد، اندازه‌گیری و اندازه‌گذاری در دو یا چند بعد، معمولاً در ریاضیات و فیزیک استفاده می‌شود.

The measurement or arrangement of objects in two or more dimensions.

example
معنی(example):

دانشمند ابعاد کریستال را بررسی کرد.

مثال:

The scientist studied the dimetry of the crystal structure.

معنی(example):

ابعاد به درک خواص هندسی اشکال کمک می‌کند.

مثال:

Dimetry helps in understanding the geometric properties of shapes.

معنی فارسی کلمه dimetry

: معنی dimetry به فارسی

ابعاد، اندازه‌گیری و اندازه‌گذاری در دو یا چند بعد، معمولاً در ریاضیات و فیزیک استفاده می‌شود.