معنی فارسی dimidiates

B1

به دو قسمت تقسیم کردن، به ویژه به صورت مساوی.

To divide into two equal parts.

verb
معنی(verb):

To divide into two.

معنی(verb):

To represent one half of.

example
معنی(example):

هنرمند غالباً تصاویر را برای کارش نیمه‌می‌کند.

مثال:

The artist often dimidiates the images for his work.

معنی(example):

در آزمایش، آن‌ها نمونه‌ها را نیمه‌کردند تا بهتر تجزیه و تحلیل کنند.

مثال:

In the experiment, they dimidiated the samples to analyze better.

معنی فارسی کلمه dimidiates

: معنی dimidiates به فارسی

به دو قسمت تقسیم کردن، به ویژه به صورت مساوی.