معنی فارسی dingoing it
B1دنگو کردن، به معنای لذتبردن و خوشگذرانی در فعالیتهای بیرونی و ماجراجویانه است.
To engage in fun and adventurous outdoor activities.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال دنگو کردن است و از ماجراجویی در فضای باز لذت میبرد.
مثال:
He is dingoing it right now by enjoying the outdoor adventure.
معنی(example):
آنها تمام تابستان را در حال دنگو کردن بودند در حالی که کوهپیمایی میکردند.
مثال:
They were dingoing it all summer while hiking.
معنی فارسی کلمه dingoing it
:
دنگو کردن، به معنای لذتبردن و خوشگذرانی در فعالیتهای بیرونی و ماجراجویانه است.