معنی فارسی dinkly
B1دینکلی، صدای کوچک و دلنشینی که معمولاً از چیزی سبک و نرم پدید میآید.
A light, sweet sound, often associated with something cheerful.
- OTHER
example
معنی(example):
صدای دینکلی باعث شد که همه به سمت صدا برگردند.
مثال:
The dinkly sound made everyone turn their heads.
معنی(example):
او خنده دینکی دارد که فراموش کردنی نیست.
مثال:
She has a dinkly laugh that is hard to forget.
معنی فارسی کلمه dinkly
:
دینکلی، صدای کوچک و دلنشینی که معمولاً از چیزی سبک و نرم پدید میآید.