معنی فارسی dionysiacally

B2

به شیوه‌ای از دیونیسوس، تحت تأثیر لذت‌های حسی و احساسات شدید.

In a manner reminiscent of the god Dionysus, characterized by indulgence in sensual pleasures.

example
معنی(example):

جشنواره به صورت دیونیزیایی با موسیقی و رقص جشن گرفته شد.

مثال:

The festival was celebrated dionysiacally with music and dance.

معنی(example):

او به طور دیونیزیایی به زندگی نزدیک شد و هر لذتی را پذیرفت.

مثال:

He approached life dionysiacally, embracing every pleasure.

معنی فارسی کلمه dionysiacally

: معنی dionysiacally به فارسی

به شیوه‌ای از دیونیسوس، تحت تأثیر لذت‌های حسی و احساسات شدید.