معنی فارسی diphtherial

B1

مربوط به عفونت دیفتری.

Pertaining to or characteristic of diphtheria.

example
معنی(example):

عفونت‌های دیفتریال می‌توانند جدی باشند اگر به موقع درمان نشوند.

مثال:

Diphtherial infections can be serious if not treated promptly.

معنی(example):

واکسیناسیون به پیشگیری از بیماری‌های دیفتریال کمک می‌کند.

مثال:

Vaccination helps prevent diphtherial diseases.

معنی فارسی کلمه diphtherial

: معنی diphtherial به فارسی

مربوط به عفونت دیفتری.