معنی فارسی dipsomaniacal
C1دیپسومانیاکی، وصفی برای رفتار یا ویژگیهای مربوط به وابستگی شدید به الکل.
Relating to or having the characteristics of a dipsomaniac.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار دیپسومانیاک او دوستانش را نگران کرد.
مثال:
His dipsomaniacal behavior worried his friends.
معنی(example):
تمایلات دیپسومانیاکی که او نشان میداد، نگرانکننده بود.
مثال:
The dipsomaniacal tendencies he showed were alarming.
معنی فارسی کلمه dipsomaniacal
:
دیپسومانیاکی، وصفی برای رفتار یا ویژگیهای مربوط به وابستگی شدید به الکل.