معنی فارسی dipyramidal
B2دیپیرامیدال، مربوط به یا ویژگیدار دیپیرامید که میتواند در زمینههای مختلف علمی به کار رود.
Relating to or having the shape of a dipyramid.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختمان دیپیرامیدال معمولاً در بلورشناسی مشاهده میشود.
مثال:
The dipyramidal structure is often seen in crystallography.
معنی(example):
برخی از مواد معدنی دیپیرامیدال خواص هندسی منحصر به فردی را نشان میدهند.
مثال:
Some dipyramidal minerals exhibit unique geometric properties.
معنی فارسی کلمه dipyramidal
:
دیپیرامیدال، مربوط به یا ویژگیدار دیپیرامید که میتواند در زمینههای مختلف علمی به کار رود.