معنی فارسی dirties
B1کثیف کردن، لکه‌دار کردن یا آغشته کردن به چیزی که نو یا تمیز است.
To make something dirty or unclean.
- verb
verb
معنی(verb):
To make (something) dirty.
معنی(verb):
To stain or tarnish (somebody) with dishonor.
معنی(verb):
To debase by distorting the real nature of (something).
معنی(verb):
To become soiled.
example
معنی(example):
کودکان در حین بازی در باغ دست‌هایشان را کثیف کردند.
مثال:
The children dirties their hands while playing in the garden.
معنی(example):
او هر بار که آشپزی می‌کند لباس‌ها را کثیف می‌کند.
مثال:
He dirties the clothes whenever he cooks.
معنی فارسی کلمه dirties
:
کثیف کردن، لکه‌دار کردن یا آغشته کردن به چیزی که نو یا تمیز است.
