معنی فارسی disagreing

B1

عملی که در آن دو یا چند نفر یا گروه نظرات متفاوت دارند.

The action of expressing a different opinion.

example
معنی(example):

آنها در مورد اینکه چه کار بعدی انجام دهند، اختلاف نظر دارند.

مثال:

They are disagreeing about what to do next.

معنی(example):

اختلاف نظر گاهی می‌تواند به راه‌حل‌های بهتر منجر شود.

مثال:

Disagreing can sometimes lead to better solutions.

معنی فارسی کلمه disagreing

: معنی disagreing به فارسی

عملی که در آن دو یا چند نفر یا گروه نظرات متفاوت دارند.