معنی فارسی disappears
A2ناپدید شدن، به نوعی که دیگر قابل دیدن نیست.
To cease to be visible; to vanish.
- verb
verb
معنی(verb):
To vanish.
معنی(verb):
To make vanish; especially, to abduct and murder surreptitiously for political reasons.
معنی(verb):
To go away; to become lost.
example
معنی(example):
جادوگر از روی صحنه ناپدید میشود.
مثال:
The magician disappears from the stage.
معنی(example):
او پس از نمایش در میان جمعیت ناپدید میشود.
مثال:
She disappears into the crowd after the show.
معنی فارسی کلمه disappears
:
ناپدید شدن، به نوعی که دیگر قابل دیدن نیست.
