معنی فارسی disburden
B1 /dɪsˈbɜː(ɹ)dən/سبک کردن به معنای کاهش بار فشار یا بار روانی بر روی فرد است.
To relieve oneself of a burden or concern.
- verb
verb
معنی(verb):
To rid of a burden; to free from a load carried; to unload.
مثال:
to disburden a pack animal
معنی(verb):
To free from a source of mental trouble.
example
معنی(example):
او می‌خواست خود را از تمامی نگرانی‌هایش سبک کند.
مثال:
She wanted to disburden herself of all her worries.
معنی(example):
او راهی برای سبک کردن خود از مسئولیت‌هایش پیدا کرد.
مثال:
He found a way to disburden himself from his responsibilities.
معنی فارسی کلمه disburden
:
سبک کردن به معنای کاهش بار فشار یا بار روانی بر روی فرد است.
