معنی فارسی discarded
B1 /dɪsˈkɑɹdɪd/رها شده، دور انداخته شده، به چیزهایی اطلاق میشود که دیگر به کار نیامده و کنار گذاشته شدهاند.
Something that has been thrown away or no longer needed.
- verb
verb
معنی(verb):
To throw away, to reject.
معنی(verb):
To make a discard; to throw out a card.
معنی(verb):
To dismiss from employment, confidence, or favour; to discharge.
example
معنی(example):
بستهبندی دور انداخته شده در خیابان باقی مانده بود.
مثال:
The discarded packaging was left on the street.
معنی(example):
بسیاری از اشیاء دور انداخته شده قابل بازیافت هستند.
مثال:
Many discarded items can be recycled.
معنی فارسی کلمه discarded
:
رها شده، دور انداخته شده، به چیزهایی اطلاق میشود که دیگر به کار نیامده و کنار گذاشته شدهاند.