معنی فارسی disceptator

B1

شخصی که در مباحثات یا بحث‌ها فعالیت می‌کند و به هدایت آن‌ها کمک می‌کند.

A person who engages in or leads discussions or debates.

example
معنی(example):

بحث کننده بحث را به طور سازنده‌ای راهنمایی کرد.

مثال:

The disceptator guided the conversation in a constructive manner.

معنی(example):

به عنوان یک بحث کننده ماهر، او می‌دانست چگونه به مدیریت اختلافات بپردازد.

مثال:

As a skilled disceptator, she knew how to manage conflicts.

معنی فارسی کلمه disceptator

: معنی disceptator به فارسی

شخصی که در مباحثات یا بحث‌ها فعالیت می‌کند و به هدایت آن‌ها کمک می‌کند.