معنی فارسی disciplines
B2رشته‌های مختلف تحصیلی یا حرفه‌ای که در دانشگاه یا مراکز آموزشی تدریس می‌شوند.
Branches of knowledge or study, especially academic fields.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A controlled behaviour; self-control.
معنی(noun):
A specific branch of knowledge or learning.
verb
معنی(verb):
To train someone by instruction and practice.
معنی(verb):
To teach someone to obey authority.
معنی(verb):
To punish someone in order to (re)gain control.
معنی(verb):
To impose order on someone.
example
معنی(example):
ریاضیات و علوم از رشته‌های مهم دانشگاهی هستند.
مثال:
Mathematics and science are important academic disciplines.
معنی(example):
این دانشکده انواع رشته‌ها را برای انتخاب دانشجویان ارائه می‌دهد.
مثال:
The college offers a variety of disciplines for students to choose from.
معنی فارسی کلمه disciplines
:
رشته‌های مختلف تحصیلی یا حرفه‌ای که در دانشگاه یا مراکز آموزشی تدریس می‌شوند.
