معنی فارسی discloister

B1

از انزواء خارج کردن، به معنای زندگی در جامعه به جای انزوا.

To remove from a cloister or place of seclusion, usually referring to monks or similar groups.

example
معنی(example):

راهبان تصمیم گرفتند که به جامعه وارد شوند.

مثال:

The monks decided to discloister and engage with the community.

معنی(example):

آنها از زندگی در انزوا ناراضی بودند و تصمیم به ورود به جامعه گرفتند.

مثال:

They were unhappy living in isolation and chose to discloister.

معنی فارسی کلمه discloister

: معنی discloister به فارسی

از انزواء خارج کردن، به معنای زندگی در جامعه به جای انزوا.