معنی فارسی discographic

B1

دیسکوگرافی به مجموعه و فهرستی از آثار موسیقی یک هنرمند یا گروه موسیقی اشاره دارد.

Relating to the discography or a list of recordings.

example
معنی(example):

تاریخ دیسکوگرافی این گروه جالب است.

مثال:

The discographic history of the band is fascinating.

معنی(example):

او در حال جمع‌آوری فهرست دیسکوگرافی تمام آلبوم‌ها است.

مثال:

She is compiling a discographic list of all the albums.

معنی فارسی کلمه discographic

: معنی discographic به فارسی

دیسکوگرافی به مجموعه و فهرستی از آثار موسیقی یک هنرمند یا گروه موسیقی اشاره دارد.