معنی فارسی discoid

B2

شکل دیسکویی به اشکالی با لبه‌های گرد و سطحی صاف که شبیه به دیسک است اشاره دارد و در علم زیست‌شناسی نیز کاربرد دارد.

Having a shape that is disk-like, often characterized by a flat surface and circular edges, relevant in various scientific contexts.

noun
معنی(noun):

A disk-shaped dental excavator designed to remove the carious dentin of a decayed tooth

adjective
معنی(adjective):

Shaped like a disc/disk.

example
معنی(example):

شکل دیسکویی برای طراحی جدید بسیار مناسب بود.

مثال:

The discoid shape was perfect for the new design.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، برخی از سلول‌ها می‌توانند شکل دیسکویی داشته باشند.

مثال:

In biology, certain cells can be discoid in shape.

معنی فارسی کلمه discoid

: معنی discoid به فارسی

شکل دیسکویی به اشکالی با لبه‌های گرد و سطحی صاف که شبیه به دیسک است اشاره دارد و در علم زیست‌شناسی نیز کاربرد دارد.