معنی فارسی discontentive
B1به معنای ایجاد نارضایتی و عدم رضایت.
Pertaining to causing discontent.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جو نارضایتی در دفتر قابل احساس بود.
مثال:
The discontentive atmosphere in the office was palpable.
معنی(example):
در صدای او تن نارضایتی وجود داشت.
مثال:
There was a discontentive tone in her voice.
معنی فارسی کلمه discontentive
:
به معنای ایجاد نارضایتی و عدم رضایت.