معنی فارسی discouragingly

B2

به شکل ناامید کننده یا دلسرد کننده.

In a manner that causes someone to lose confidence or enthusiasm.

example
معنی(example):

او به طور ناامید کننده‌ای درباره شانس‌های آنها برای پیروزی صحبت کرد.

مثال:

He spoke discouragingly about their chances of winning.

معنی(example):

او به طور ناامید کننده‌ای به او نگاه کرد وقتی که او اشتباه کرد.

مثال:

She looked at him discouragingly when he made a mistake.

معنی فارسی کلمه discouragingly

: معنی discouragingly به فارسی

به شکل ناامید کننده یا دلسرد کننده.