معنی فارسی discradle

B1

دور کردن از غم و فکر، به معنای کنار گذاشتن دغدغه‌های ذهنی است.

To detach or disengage from thoughts or responsibilities.

example
معنی(example):

او سعی کرد کودک را از افکارش دور کند.

مثال:

She tried to discradle the child from her thoughts.

معنی(example):

او می‌خواست نگرانی‌هایش را قبل از امتحان کنار بگذارد.

مثال:

He wanted to discradle his worries before the exam.

معنی فارسی کلمه discradle

: معنی discradle به فارسی

دور کردن از غم و فکر، به معنای کنار گذاشتن دغدغه‌های ذهنی است.