معنی فارسی discretionary income
B1درآمدی که بعد از پرداخت نیازمندیها باقی میماند و میتوان در هر زمینهای مصرف کرد.
Income available for spending after necessary expenses have been paid.
- noun
noun
معنی(noun):
Disposable income minus all payments necessary to meet current bills.
example
معنی(example):
پس از پرداخت صورتحسابها، مقداری درآمد اختیاری برای او باقی مانده بود.
مثال:
After paying bills, she had some discretionary income left over.
معنی(example):
درآمد اختیاری میتواند برای تجملات یا پسانداز مصرف شود.
مثال:
Discretionary income can be spent on luxuries or savings.
معنی فارسی کلمه discretionary income
:
درآمدی که بعد از پرداخت نیازمندیها باقی میماند و میتوان در هر زمینهای مصرف کرد.