معنی فارسی discretise
B1گسسته کردن، تبدیل یک مقدار یا سیستم پیوسته به دستة‌ای از مقادیر مجزا.
To convert something continuous into discrete parts.
- verb
verb
معنی(verb):
To convert a continuous space into an equivalent discrete space, often for the purposes of easier calculation.
example
معنی(example):
شما باید مدل را برای روش‌های عددی گسسته کنید.
مثال:
You need to discretise the model for numerical methods.
معنی(example):
دانشمندان معمولاً داده‌های بزرگ را برای پردازش بهتر گسسته می‌کنند.
مثال:
Scientists often discretise large datasets for better processing.
معنی فارسی کلمه discretise
:
گسسته کردن، تبدیل یک مقدار یا سیستم پیوسته به دستة‌ای از مقادیر مجزا.
