معنی فارسی diseconomies
C1مفهوم اقتصادی که اشاره به هزینههای بالاتر در اثر بزرگ شدن اندازه یا مقیاس دارد.
Economic concept referring to higher costs that arise when a company grows too large.
- noun
noun
معنی(noun):
A financial drawback or cost arising from a process
example
معنی(example):
بیماریهای اقتصادی میتوانند هنگامی که یک شرکت خیلی بزرگ شود، اتفاق بیفتند.
مثال:
Diseconomies of scale can occur when a company grows too large.
معنی(example):
کارخانه به خاطر ناکارآمدیها با بیماریهای اقتصادی روبرو شد.
مثال:
The factory faced diseconomies due to inefficiencies.
معنی فارسی کلمه diseconomies
:
مفهوم اقتصادی که اشاره به هزینههای بالاتر در اثر بزرگ شدن اندازه یا مقیاس دارد.