معنی فارسی disendorsing
B1عمل عدم حمایت یا عدم تأیید یک چیز.
The act of withdrawing support or endorsement.
- verb
verb
معنی(verb):
To cease to endorse; to withdraw endorsement.
example
معنی(example):
شرکت بهدلیل نگرانیهای ایمنی از محصول حمایت نمیکند.
مثال:
The company is disendorsing the product because of safety concerns.
معنی(example):
او در جلسه امروز با این درخواست مخالفت میکند.
مثال:
She is disendorsing the motion in the meeting today.
معنی فارسی کلمه disendorsing
:
عمل عدم حمایت یا عدم تأیید یک چیز.
