معنی فارسی disforests
B2جنگلزدایی، از بین بردن جنگلها به منظور استفاده از زمینها برای اهداف مختلف.
To clear a forested area for other uses, typically agriculture or development.
- verb
verb
معنی(verb):
To disafforest
example
معنی(example):
شرکت برای کشاورزی مناطق وسیعی را جنگلزدایی میکند.
مثال:
The company disforests large areas for agriculture.
معنی(example):
برای تأمین تقاضا، معمولاً زمینهای دستنخورده را جنگلزدایی میکنند.
مثال:
To meet the demand, they often disforests untapped lands.
معنی فارسی کلمه disforests
:
جنگلزدایی، از بین بردن جنگلها به منظور استفاده از زمینها برای اهداف مختلف.