معنی فارسی disgracefully
B1به گونهای که باعث شرمندگی یا بی آبرویی شود.
In a way that brings shame or dishonor.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول بازی به طور بی شرمانهای عمل کرد.
مثال:
He acted disgracefully during the game.
معنی(example):
رفتار جمعیت به طرز بی شرمانهای بلند بود.
مثال:
The behavior of the crowd was disgracefully loud.
معنی فارسی کلمه disgracefully
:
به گونهای که باعث شرمندگی یا بی آبرویی شود.