معنی فارسی disilluded
B2فردی که از باور یا رویایی ناامید شده است، به ویژه در مورد واقعیتها.
Having lost faith or hope due to the realization of unfulfilled or false ideals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از یادگیری حقایق، احساس ناامیدی نسبت به انتظاراتش کرد.
مثال:
After learning the facts, she felt disilluded about her expectations.
معنی(example):
بسیاری از شهروندان ناامید به دنبال رهبران جدیدی بودند که بتوانند امید را زنده کنند.
مثال:
Many disillusioned citizens sought new leaders that could inspire hope.
معنی فارسی کلمه disilluded
:
فردی که از باور یا رویایی ناامید شده است، به ویژه در مورد واقعیتها.