معنی فارسی disillusionate
B2فرایند ناامید کردن کسی از باورهای غلط یا امیدهای توهمی.
To cause someone to realize that what they believed is not true; to dispel illusions.
- VERB
example
معنی(example):
مستند قصد داشت بینندگان را از زندگی مجلل مشاهیر ناامید کند.
مثال:
The documentary aimed to disillusionate viewers about the glamorous life of celebrities.
معنی(example):
تجربه او در سیاست او را از این سیستم ناامید کرد.
مثال:
His experience in politics disillusionated him with the system.
معنی فارسی کلمه disillusionate
:فرایند ناامید کردن کسی از باورهای غلط یا امیدهای توهمی.