معنی فارسی disillusive

B2

ناامیدکننده، به ویژه در زمینه‌ای که احساسات یا آرزوها را نقض می‌کند.

Causing disillusionment, especially in relation to hopes or dreams.

example
معنی(example):

وعده‌های او ناامیدکننده بودند و او را دل‌شکسته گذاشتند.

مثال:

His promises were disillusive, leaving her heartbroken.

معنی(example):

طبیعت ناامیدکننده خواب، او را وادار به بازنگری در اهدافش کرد.

مثال:

The disillusive nature of the dream made him rethink his goals.

معنی فارسی کلمه disillusive

: معنی disillusive به فارسی

ناامیدکننده، به ویژه در زمینه‌ای که احساسات یا آرزوها را نقض می‌کند.