معنی فارسی disinterestedly
B1به طور بیطرفانه و بدون تعصب یا منافع شخصی.
In a manner that is not influenced by personal feelings or interests.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور بیطرفانه نظرش را بدون تعصب ارائه داد.
مثال:
She disinterestedly offered her opinion without bias.
معنی(example):
او به طور بیطرفانه به دوستش در پروژه کمک کرد.
مثال:
He disinterestedly helped his friend with the project.
معنی فارسی کلمه disinterestedly
:
به طور بیطرفانه و بدون تعصب یا منافع شخصی.
