معنی فارسی diskshaped

B1

شکلی که به صورت دیسکی است و می‌تواند به اجسام و شیء ها نسبت داده شود.

Having the shape of a disk; often used in technical contexts to describe certain objects.

example
معنی(example):

طراحی جدید شامل شیء به شکل دیسک است که کارایی را افزایش می‌دهد.

مثال:

The new design features a diskshaped object that enhances functionality.

معنی(example):

دستگاه به شکل دیسک آسان برای ذخیره و حمل است.

مثال:

The diskshaped device is easy to store and transport.

معنی فارسی کلمه diskshaped

: معنی diskshaped به فارسی

شکلی که به صورت دیسکی است و می‌تواند به اجسام و شیء ها نسبت داده شود.