معنی فارسی dislikelihood

B1

احتمال ناچیز، چیزی که احتمال وقوع آن پایین است.

The quality of being unlikely; low probability.

example
معنی(example):

احتمال ناکامی از بارش باران در این هفته زیاد است.

مثال:

There is a high dislikelihood of rain this week.

معنی(example):

ناکامی او در برنده شدن در بازی مشهود بود.

مثال:

His dislikelihood of winning the game was evident.

معنی فارسی کلمه dislikelihood

: معنی dislikelihood به فارسی

احتمال ناچیز، چیزی که احتمال وقوع آن پایین است.